آثار تحریک جریان مستقیم فراجمجمهای و مصرف استازولامید بر تعادل کوهنوردان فعال در ارتفاع شبیهسازی شده -فیزیولوژی ورزشی
فیزیولوژی وررزشی و تندرستی ایران
رضوان خیراندیش ۱ وحید تادیبی ۱ احسان امیری ۱ محمد عزیزی ۱ دَنیل گومز داسیلوا ماچادو ۲
۱ دانشگاه رازی، کرمانشاه، ایران
۲ دانشگاه فدرال ریو گرانده دو نورته
مجله فیزیولوژی ورزشی
چکیده
اهداف: تعادل عاملی مهم برای موفقیت و سلامت کوهنوردان است. هدف از پژوهش حاضر بررسی آثار جداگانه و توأمان تحریک الکتریکی مغز و داروی استازولامید بر تعادل مردان کوهنورد بود.
مواد و روشها: ۱۲مرد کوهنورد (انحراف استاندارد±میانگین سن، قد و وزن به ترتیب: ۶/۴±۸/۳۹ سال، ۸/۷±۴/۱۷۷ سانتیمتر و ۹/۱±۱/۷۹ کیلوگرم) در این پژوهش دوسوکور شرکت نمودند. آزمودنیها تحت شش شرایط: ۱)استازولامید و تحریک ناحیۀ قشر حرکتی اولیه(M1) 2)استازولامید و تحریک ناحیه قشر خلفی-جانبی پیشپیشانی(DLPFC) 3)استازولامید و شم ۴)دارونما و تحریک M1 5)دارونما و تحریک DLPFC 6)دارونما و شم قرار گرفتند. در هر جلسه آزمودنیها پس از ۳۰ دقیقه نشستن در شرایط هایپوکسی (O2=13%)، به مدت ۲۰ دقیقه تحت تحریک مغزی قرار گرفتند. سپس، هر آزمودنی با توجه به استقامت هوازی خود، یک وهله فعالیت واماندهساز را با ۶۰% سرعت هوازی بیشینه روی نوارگردان انجام داد. بلافاصله پس از فعالیت، تعادل پای تکیهگاه و غیرتکیهگاه اندازهگیری شد. برای تحلیل دادهها از آزمون آنوای دوراهه با اندازهگیریهای تکراری استفاده گردید.
یافتهها: در شرایط هایپوکسی، تحریک ناحیه M1 و DLPFC نسبت به شرایط تحریک شم اثر مثبت معناداری بر تعادل پای تکیهگاه پس از فعالیت واماندهساز گذاشت (به ترتیب: ۰۲/۰=p و ۰۳/۰=p). اما بین این دو نوع تحریک تفاوت معناداری وجود نداشت. برای پای غیرتکیهگاه تفاوت معناداری بین شرایط تحریک نواحی مختلف مشاهده نشد. همچنین، بین مصرف استازولامید و دارونما بر تعادل پای تکیهگاه و غیر تکیهگاه تفاوت معناداری دیده نشد.
نتیجهگیری: تحریک ناحیه M1 و DLPFC میتواند باعث بهبود تعادل پای تکیهگاه کوهنوردان هنگام کوهنوردی در ارتفاع شود.
کلیدواژهها
واژگان کلیدی: تحریک الکتریکی هایپوکسی دیاموکس آزمون تعادل، فیزیولوژی ورزشی