زهرا جمشيدی خضرلو، سجاد احمدی زاد، مهدی هدايتی، هيوا رحمانی ، آزاده موحدی
گروه فيزيولوژی ورزشی، دانشکده تربيت بدنی و علوم ورزشی،
مرکز تحقيقات سلولی مولکولی غدد درون ريز، پژوهشکده غدد درونريز و متابوليسم
مجله دیابت و متابولیسم
مقدمه: هدف از اين مطالعه مقايسه پاسخ ويسفاتين و شاخص مقاومت به انسولين به پروتکلهای فعاليت مقاومتی بود. روشها: تعداد ۱۰ مرد جوان سالم، سه پروتکل فعاليت مقاومتی قدرتی (۳ ست ۴ الی ۵ تکراری با ۸۵% يک تکرار بيشينه و ۳ دقيقه استراحت بين ستها و حرکات)، هايپرتروفی (۳ ست۱۰ تکراری با ۷۰% يک تکرار بيشينه و ۲ دقيقه استراحت بين ستها و حرکات) و قدرتی-استقامتی (۳ ست ۱۵ تکراری با ۵۵% يک تکرار بيشينه و ۱ دقيقه استراحت بين ستها و حرکات) را در سه جلسه اجرا کردند. در هر جلسه دو نمونه خون قبل و بلافاصله پس از فعاليت گرفته شد. برای مقايسه دادهها از آزمون تحليلواريانس دوطرفه مکرر (۲×۳) استفاده شد. يافتهها: صرفنظر از نوع فعاليت مقاومتی، غلظت پلاسمايی ويسفاتين بعد از سه نوع فعاليت مقاومتی کاهش معنیدار داشت (۰۵/۰>P)، که اين کاهش ويسفاتين در پاسخ به پروتکل قدرتی- استقامتی و هايپرتروفی بهطور معنیداری بيشتر از پاسخ به پروتکل قدرتی بود (۰۵/۰>P). نتايج نشان داد که نهتنها گلوکز، انسولين و مقاومتانسولين در پاسخ به فعاليت مقاومتی تغيير معنیداری نداشتند بلکه بين تغييرات آن در پاسخ به پروتکلهای فعاليت مقاومتی نيز تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰۵/۰> P). بررسی همبستگی بين تغييرات ويسفاتين و ساير پارامترها نشان داد که ارتباطی بين آنها وجود ندارد (۰۵/۰P>). نتيجهگيری: انجام فعاليت مقاومتی بهويژه فعاليت قدرتی-استقامتی و هايپرتروفی که کاهش بيشتری را در غلظت ويسفاتين پلاسما بهدليل افزايش احتمالی برخی از فاکتورهای بازدارنده از قبيل هورمون رشد نشان میدهند، میتواند جهت پيشگيری از ابتلا به هايپرانسولينمی مفيد باشد.
واژههای کلیدی: تمرين با وزنه، هايپرتروفی، ويسفاتين، حساسيت به انسولين،