نگار قاسمي فرد، دكترابراهيم فلاحي، فرزانه برک، پروانه صانعي، دكتر عمار حسن زاده کشتلي، دكتر احمدرضا يزدان نيک، دكتر احمد اسماعيل زاده
قدمه و هدف: مطالعات اپيدميولوژيک محدودي به بررسي ارتباط بين پيروي از رژيم غذايي كاهنده فشار خون (Dietary Approaches to Stop Hypertension; DASH) و سندرم متابوليک در جمعيت ايراني پرداخته اند. هدف از مطالعه حاضر تعيين ارتباط پيروي از الگوي غذايي DASH و ميزان شيوع سندرم متابوليک و اجزاي متشکله آن در جامعه پرستاران زن بيمارستان هاي شهر اصفهان مي باشد. روش كار: در اين مطالعه مقطعي، ۴۲۰ نفر از پرستاران زن اصفهاني بالاي ۳۰ سال به روش نمونه گيري خوشه اي چند مرحله اي و به صورت تصادفي انتخاب شدند. دريافت هاي غذايي افراد با استفاده از پرسش نامه بسامد خوراک اعتبار سنجي شده، ارزيابي و شاخص هاي تن سنجي اندازه گيري شد. نمونه خون افراد براي اندازه گيري متغيرهاي متابوليکي جمع آوري و فشار خون آنان اندازه گيري گرديد. ديگر اطلاعات از طريق پرسشنامه جمع آوري شد. سندرم متابوليک بر طبق معيارهاي ATPIII و الگوي غذايي DASH به عنوان الگويي که بر مصرف بيشتر سبزيجات، ميوه جات، غلات کامل، گوشت لخم و لبنيات کم چرب تأکيد دارد، امتيازبندي شد. داده ها ي بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماري SPSS 18و آزمونهاي ,one-way ANOVA Chi-square و ANCOVA تجزيه و تحليل شدند. نتايج: افرادي که در بالاترين سهک امتياز رژيم غذايي DASH قرار داشتند پس از تعديل اثر عوامل مخدوشگر، ۸۱% کمتر از کساني که در پايين ترين سهک قرار داشتند شانس ابتلا به سندرم متابوليک را دارا بودند (۹۶/۰-۰۷/۰ :CI95% ، ۱۹/۰ = OR) همچنين افرادي که در بالاترين سهک امتياز رژيم غذايي DASH قرار گرفتند نسبت به آنهايي که در پايين ترين سهک بودند به ترتيب ۶۲ ، ۷۲ ، ۷۸ و ۸۶ درصد شانس کمتري براي ابتلا به دور کمر بالا، هايپرتري گليسريدمي، سطح پايين HDL-C و پرفشاري خون داشتند. نتيجه نهايي: يافته هاي مطالعه حاضر نشان داد که پيروي از الگوي غذاييDASH خطر ابتلا به سندرم متابوليک و اجزاي آن به جز هايپرگلايسمي را کاهش مي دهد.
کلمات کلیدی : پرستاران / پرفشاري خون / رژيم غذايي / سندرم متابوليک