آناهيتا صالحی ، پروين فرزانگی*
استاديار فيزيولوژی ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد ساری
مجله پزشکی ارومیه
زمينه و هدف: ديابت يک بيماری متابوليک است که از طريق استرس اکسيداتيو میتواند منجر به آسيب کبدی گردد. انجام فعاليت بدنی منظم و مصرف گياهان داروئی بهويژه خرفه به علت داشتن ترکيبات ضدالتهابی ممکن است در کاهش آسيب مؤثر باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر ۸ هفته تمرين مقاومتی با و بدون دانه خرفه بر برخی از نشانگرهای آسيب کبد در زنان مبتلا به ديابت نوع ۲ بود.
مواد و روش کار: در اين مطالعه نيمه تجربی ۲۸ نفر زن کمتحرک مبتلا به ديابت نوع ۲ بهطور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرين، مکمل و تمرين+مکمل تقسيم شدند. تمرين مقاومتی با استفاده از سه نوع باند با مقاومتهای مختلف، در ۵۰-۴۰ درصد يک تکرار بيشينه،۳ بار در هفته به مدت ۸ هفته انجام شد. آزمودنیهای گروه مکمل و تمرين- مکمل روزانه ۵/۷ گرم دانه خرفه دريافت نمودند. نمونه خون ناشتا در پيشآزمون و پسآزمون، به دنبال ۴۸ ساعت عدم فعاليت بدنی و مصرف خرفه و ۱۲ ساعت ناشتايی جمعآوری شد. تجزيهوتحليل يافتهها با استفاده از آزمون t زوجی و مدل آماری تحليل واريانس يکراهه انجام شد. سطح معنیداری p≤۰٫۰۵ در نظر گرفته شد.
يافتهها: ۸ هفته تمرين مقاومتی يا مصرف دانه خرفه منجر به کاهش معنادار سطوح آلانين ترانس آميناز، آسپارتات ترانس آميناز و آلکالين فسفات در مقايسه با پيشآزمون شد. بااينوجود، اثربخشی رويکرد ترکيبی (تمرين+ مکمل) بر شاخصهای فوق در مقايسه با استراتژیهای مجزا (تمرين يا مکمل) بهمراتب بهتر بوده است. همچنين کاهش معناداری در سطوح آلانين ترانس آميناز، آسپارتات ترانس آميناز و آلکالين فسفات در گروه تمرين يا مکمل، در مقايسه با گروه کنترل مشاهده شد. درنهايت، کاهش معناداری در مقادير آلانين ترانس آميناز، آسپارتات ترانس آميناز در گروه تمرين+مکمل در مقايسه با گروه تمرين يا مکمل وجود داشت p<0.05)).
نتيجهگيری: يافتهها نشان میدهد استفاده از استراتژیهای غيردارويی مانند؛ تمرينات مقاومتی و مصرف دانه خرفه، شاخصهای مرتبط با آسيب کبدی در زنان مبتلا به ديابت نوع ۲ را بهبود میبخشد.
واژههای کلیدی: ديابت نوع ۲، تمرينات مقاومتی، دانه خرفه، آسيب کبدی،