حمید اراضی ۱ ؛ جبار چگینی۲
۱دانشیار فیزیولوژی ورزش دانشگاه گیلان
۲کارشناس ارشد فیزیولوژی ورزش دانشگاه گیلان
مجله فیزیولوژی ورزشی
پژوهش حاضر بهمنظور مقایسۀ تأثیر زمانهای تحت تنش مختلف در مرحلۀ برونگرای فعالیت مقاومتی پویا بر شاخصهای کوفتگی عضلانی تأخیری انجام شد. بدینمنظور،۳۲ آزمودنی مرد غیرورزشکار (با میانگین سنی ۸۸/۲±۷۱/۲۱ سال، قد ۴۲/۲۱±۵/۱۷۵ سانتیمتر، وزن ۴/۸±۸۷/۷۱ کیلوگرم، شاخص تودۀ بدنی ۲۸/۳±۶۰/۲۳ کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی بدن ۷۹/۴ ± ۱۸/۱۹) بهصورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. شایانذکر است که آزمودنیها بهصورت تصادفی به چهار گروه با نسبتهایی از بخش درونگرا به برونگرا تقسیم شدند که بهترتیب دارای نسبتهای یک به یک، یک به دو، یک به سه و یک به چهار بودند. شاخصهای اندازهگیری نیز شامل: کراتینکیناز سرم، لاکتات دهیدروژناژ و درک درد عضلانی بود. شاخصهای موردنظر قبل از فعالیت مقاومتی و ۲۴ و ۴۸ ساعت پس از آن اندازهگیری گردیدند. علاوهبراین، تجزیهوتحلیل دادههای درونگروهی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر انجام شد و بهمنظور بررسی تفاوت بین گروهها از آزمون ANOVA استفاده گردید. یافتهها نشان میدهد که میزان کراتین کیناز و درک درد در هر چهار گروه در ۲۴ و ۴۸ ساعت پس از فعالیت مقاومتی افزایش معناداری داشته است (۰٫۰۵ ≥P). همچنین، بین گروه یک به یک و یک به دو نیز نسبت به گروه یک به چهار تفاوت معناداری مشاهده شد ( ۰٫۰۵≥P). علاوهبراین، میزان لاکتات دهیدروژناژ در هر چهار گروه تنها در ۲۴ ساعت پس از فعالیت افزایش معناداری داشت (۰٫۰۵≥P) و تفاوتی بین گروهها دیده نشد.نتایج حاکی از این است که افزایش زمان تحتتنش بهصورت نسبت یک به چهار (سرعت آهستۀ اجرا) میتواند باعث افزایش تخریب عضلانی و ایجاد کوفتگی عضلانی تاخیری شود.
کلیدواژه ها
زمان تحتتنش؛ کراتین کیناز؛ لاکتات دهیدروژناژ؛ کوفتگی عضلانی تأخیری